English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6563 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
transportation in kind U وسیله حمل و نقل دولتی یامجانی اعم از هواپیما یاکشتی یا اتوبوس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tranship U نقل وانقال بار وغیره از یک وسیله یاکشتی به وسیله یاکشتی دیگری
plotting chart U نقشه ناوبری هواپیما یاکشتی
pitot U انتن فشارسنج دماغه هواپیما یاکشتی
troop space U جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
freight U کرایه کشتی ارسال بار با هواپیما یاکشتی
turnaround cycle U مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی
aircraft arresting barrier U وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
tie down U وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
azimuth indicator U شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
eleemosinary relief U دستگیری خیر خواهانه یامجانی
aircraft plotter U وسیله ناوبر هواپیما
air distance U مسافت طی شده به وسیله هواپیما
noncrew U خدمه اضافی هواپیما یا وسیله
aircraft plotter U وسیله ترسیم مسیر هواپیما
make a diplomatic representation U به دولتی تذکر دادن یا توجه دولتی را به موضوعی جلب کردن
rudder U سکان هواپیما وسیله هدایت یا خط سیر
search mission U ماموریت تجسس زمینی به وسیله هواپیما
rudders U سکان هواپیما وسیله هدایت یا خط سیر
aircraft arresting reset unit U وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
azimuth equidistant projection U وسیله نشان دهنده تعادل سمتی هواپیما
strafing U به مسلسل بستن هدفهای زمینی به وسیله هواپیما
azimuth micrometer U وسیله نشان دهنده اجزای سمت هواپیما
appliances U هر نوع وسیله برای بکارندازی یا کنترل هواپیما
staged crews U خدمه موجود در روی وسیله یا کشتی یا هواپیما
appliance U هر نوع وسیله برای بکارندازی یا کنترل هواپیما
parking U پارک کردن هواپیما یا وسیله توقفگاه خودرو
arresting system purchase element U وسیله ضربه گیر سیستم مهار هواپیما
control U وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
controlling U وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
controls U وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
the funds U قرضه دولتی سهام وام دولتی
homologate U اعلام و تایید کار حد نصاب سرعت هواپیما به وسیله داوران
crown debt U طلب دولتی بستانکاری دولتی
hackney boat U کرجی یاکشتی کرایهای
on board <idiom> U وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
chains U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
automatic pilot U وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilots U وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
sensor U وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
landing gear U چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
approach end U نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
altitude sickness U حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
touchdowns U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdown U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
barometric leveling U تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
aircraft scrambling U دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
air mileage indicator U کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
aft U قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
plane director U نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
spoiler U صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
space charter U اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
screwpropeller U پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
coordinated turn U دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
guidance U هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
moment U ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moments U ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
transition altitude U ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
aircraft cross servicing U سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
aprons U محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
apron U محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
bussing U اتوبوس
omnibus U اتوبوس
busses U اتوبوس
a bus U اتوبوس
omnibuses U اتوبوس
bussed U اتوبوس
buses U اتوبوس
bused U اتوبوس
bus U اتوبوس
Bus line number 8. U اتوبوس خط ۸.
busing U اتوبوس
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
asynchronous U داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawler U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawlers U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
loop U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
peripheral U مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
looped U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contentions U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
contention U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loops U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
connectivity U توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
device U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in U نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
devices U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
simulate U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
daisy chain U روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
simulating U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
clear way U محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
I went by bus. U من با اتوبوس رفتم.
space time U اتوبوس فضایی
to ride on the bus U با اتوبوس رفتن
bus terminal U ایستگاه اتوبوس
to go by bus U با اتوبوس رفتن
I drove the bus. U من اتوبوس را راندم.
minibuses U اتوبوس کوچک
body U اطاق اتوبوس
trolleybus U اتوبوس برقی
trolley car U اتوبوس برقی
bus stop U ایستگاه اتوبوس
bodies U اطاق اتوبوس
bus driver U راننده اتوبوس
Airbuses U اتوبوس هوایی
bus stops U ایستگاه اتوبوس
queue U صف اتوبوس و غیره
queued U صف اتوبوس و غیره
bus bay U ایستگاه اتوبوس
carfare U کرایه اتوبوس
queueing U صف اتوبوس و غیره
queues U صف اتوبوس و غیره
trolley buses U اتوبوس برقی
Airbus U اتوبوس هوایی
trolley bus U اتوبوس برقی
national [state, federal state] <adj.> U دولتی
government-run [television, newspaper etc.] <adj.> U دولتی
states U دولتی
stating U دولتی
state- U دولتی
state U دولتی
governmental U دولتی
belonging to the state <adj.> U دولتی
stated U دولتی
governmental <adj.> U دولتی
immersion proof U وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
trainer U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainers U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
to stop the bus U جلوی اتوبوس را گرفتن
communication cord U کلید اضطراریقطار یا اتوبوس
stationed U ایستگاه اتوبوس وغیره
station U ایستگاه اتوبوس وغیره
Where is the bus stop? U ایستگاه اتوبوس کجاست؟
stations U ایستگاه اتوبوس وغیره
You can take the bus. U شا میتوانید با اتوبوس بروید.
daisy chain U باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
public schools U مدارس دولتی
state college U دانشکده دولتی
the funds U وام دولتی
state university U دانشگاه دولتی
public sector U بخش دولتی
civil servants U مستخدم دولتی
state U دولتی حالت
state bank U بانک دولتی
civil servant U مستخدم دولتی
state enterprise U بنگاه دولتی
stated U دولتی حالت
economic unit U موسسه دولتی و ...
debenture U حواله دولتی
state ownership U مالکیت دولتی
public ownership U مالکیت دولتی
state prison U زندان دولتی
public domain U خالصه دولتی
public ownership U خالصه دولتی
state socialism U سوسیالیسم دولتی
nationalized industries U صنایع دولتی
government office U اداره دولتی
public domain U مالکیت دولتی
civil services U خدمات دولتی
states U دولتی حالت
government regulation U مقررات دولتی
public servants U مامورین دولتی
government control U نظارت دولتی
government control U کنترل دولتی
government departments U دوایر دولتی
public assistance U کمکهای دولتی
government owned industries U صنایع دولتی
etatism U سوسیالیزم دولتی
public institutions U نهادهای دولتی
political circles U دوایر دولتی
public domain U خالصه دولتی
state- U دولتی حالت
government officials U مامورین دولتی
public service U استخدام دولتی
government property U مال دولتی
stating U دولتی حالت
government sector U بخش دولتی
public monopoly U انحصار دولتی
state enterprise U مالکیت دولتی
private U غیر دولتی
privates U غیر دولتی
quasi public U نیمه دولتی
public ownership U مالکیت دولتی
public ship U ناو دولتی
communication U مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
When does the train [bus] to ... depart? U قطار [اتوبوس] به ... کی حرکت می کند؟
How far is the bus stop ? U تا ایستگاه اتوبوس چقدرراه است ؟
double-decker bus [DDB] U اتوبوس دوطبقه [حمل و نقل]
double decker U اتوبوس دوطبقه [حمل و نقل]
The bus to ... stops here. U اتوبوس به ... اینجا نگاه می دارد.
to run for the bus U برای گرفتن اتوبوس دویدن
grants U کمک دولتی اعانه
granted U کمک دولتی اعانه
grant U کمک دولتی اعانه
lycee l U دبیرستان دولتی درفرانسه
The corruption in government offices . U فساد دردستگاههای دولتی
Recent search history Forum search
1whatever vehicle you drive all its handling characteristics are affected by the load you carry including passengers
1معنی کلمه outliner در مکانیک خودرو (اتوبوس)
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
4express, overexpression
4express, overexpression
4express, overexpression
4express, overexpression
1بدین وسیله از شما صمیمانه دعوت به عمل می آید، تا در برنامه ی که به مناسبت سپاس گذاری و قدر شناسی از مساعدت های مالی کشور جاپان، که از جانب اداره محلی بامیان برنامه ریزی گردیده است، شرکت ورزیده ممنون
1Regulatory label
1when does the bus go to my father's home?
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com